غم این فاصله تا چند خوری ای دل مستدور شو از دم این جمعیت نقشپرست آن که دشوار در آمد به طریق ازلیرازش آسان نکنم فاش به نامردم پست گم نخواهد شدن و جلوه نبازد به مجازحق به برکت بدهد بادهاش از ساغر هست سوی ما گیر و مرو از ره بیگانه دمیآن که این رشته نگه داشت به ناگه مگسست دل میالای به شرّ و برو زان چشمهی پاکجرعهها نوش کن و گوش کن آواز الست خلقت آهنگ دگر کرده که باز آوردتجان بهایش بُد و آن کهنه بتانی که شکست دیدمت خسته و نالان به دلی خوابز
آواز چت
آوازچت یکی از چت روم های شلوغ ایرانیست
جهت ورود به چت روم آواز روی تصویر زیر کلیک کنید
آوازچت
آوازچت , روم آواز , چت آواز , آواز گپ , چت روم آواز , آواز چت اصلی , آواز چت شلوغ , آواز چت قدیمی , سایت آوازچت , گروه تلگرام آواز , وبلاگ آوازچت
چت|آواز
چت روم|آواز
چتروم|آواز
روم|آواز
آواز چت
سلام به دوستان فان باران
از چت روم های خوب ایرانی میتوان به آواز چت فارسی اشاره کرد
سایت آواز چت با امکانات عالی و بالا با امتیاز و درجه دهی رایگان ...
برای ورود به چت آواز روی تصویر زیر کلیک کنید
آوازچت , چت آواز گپ , چت روم آواز , چتروم آواز , سایت آوازچت , آواز چت اصل , آوازچت قدیم
امام صادق ع فرمود در برابردشمنان نعمتهاصبر کنید ز یرا انکس را در باره تو خدارانافرمانی کرده بهتر از اینکه در با ره او خدا را اطاعت کنی پاداش نخواهی داد 2 1 علی بن الحسین ع فرمود دوست ندارم که در برابر خواری نفسم شتران سرخ مو داشته باشم وجرعه ایی محبوتر از جرعه خشمیکه صاحبش را مجازات نکنم ننوسیدم 13 امام صادق ع فرمود هیچ جرعه یی بنده ننوشد که نزد خدای عزوجل محبوتر باشد از جرعه خشمی که هنگام گردشش در دل بنوشد بوسیله صبر یا خو یشتن داری شرح مر
چرا پرندگان آواز می خوانند ؟
پرندگان را می توان جزء زیباترین دسته های خلقت در طبیعت معرفی کرد. این موجودات در نهایت استقلال تمام امور مربوط به زندگی را خودشان انجام می دهند ، ظاهر پرندگان تنها قسمت زیبای آن ها نیست و صدای آن ها نیز زیبا است.
آواز خواندن پرندگان هنگام تخم گزاری را می توان یکی از زیباترین موسیقی ها و ویژگی ها در طبیعت دانست اما واقعا چرا پرندگان زمان زیادی را صرف تلاش برای آواز خواندن می کنند ؟
ادامه مطلب
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست / پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان / نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین / گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند / کافر عشق بود گر نشود باده پرست
برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر / که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم / اگر از خمر بهشت است وگر باده مست
خنده جام می و زلف گره گیر نگار / ای بسا
چرخزنان رقصکنان مستِ مستآن مه مسرور به جانم نشست گفت که پیراهن خود باز کنبازگشودم به جهانی که هست نیست بُدم هست شدم هستِ هستهست همه تاب و میانم شکست سال نو آواز نو کردم به جانزان دم نو بال نهانم برست آن همه انسان که بُدم هیچ شدبال برون شد ز دو بنبست دست مرگ تو مرگ من و مرگ جهانزندگی نوست برِ مرگ پست عارض چشمان توام، عرصه نیستغمزه کند گر فلک غمپرست شب سوی ما گیر نهان حلمیاساعت می باز به بزم الست
زندگی حتی همین لحظهایِ که تو سردی زمستون دستاتو دور یه لیوان چایِ داغ بگیری و سردی هوا واست کمتر بشه ، چشم به دوزی به سیاهی شب و یه عالمه چراغ روشن ماشین های در حال گذر و جرعه جرعه چای داغِ بنوشی و گرم بشی ، ساده و قشنگه:)
+یادداشت شماره ۵۹
آواز یا نغمه اصطلاحی است در موسیقی سنتی ایرانی که برای توصیف مجموعهای از گوشهها به کار میرود که معمولاً در کنار هم و مستقل از یک دستگاه اجرا میشوند. لفظ «آواز» دست کم در دو معنای دیگر نیز به کار میرود که یکی فرم موسیقی آواز است و دیگری شکل خاصی از فرم آواز که متر مشخصی ندارد .
آوازهایی که معمولاً در ردیف موسیقی ایرانی نام برده میشوند عبارتند از آواز ابوعطا، آواز دشتی، آواز افشاری، آواز بیات ترک، و آواز اصفهان (یا بیات اصفهان)؛ در برخ
کاسه تبتی
کاسه آواز تبتی یک نوع زنگ است که vibrates و تولید می شود تنبل غنی و عمیق در هنگام بازی. گفته می شود که کاسه آواز تبت نیز به عنوان آواز کاسه یا کاسه های هیمالیا شناخته شده است، که باعث تسکین آرامش و ارائه خواص شیمایی قدرتمند می شود.
راهبان بودایی مدتهاست که از کابوس آواز تبت استفاده می کنند. علاوه بر این، برخی از تمرینکنندگان سلامتی (از جمله درمانگران موسیقی، ماساژورها، و درمانگران یوگا) از کابین آواز تبتی در طول درمان استفاده می کنند.
ک
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست
برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست
خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست
برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست
خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه
صدای شجریان برای من اینطور بوده که از یک جایی دیگر صرفاً تصنیف گوش کردن مرا راضی نمیکند. از من بپرسی شجریان را باید در آلبوم گوش داد. باید پیش درآمد و درآمد و ساز و آواز گوش کنی تا به تصنیف برسی. صدای شجریان را باید جرعه جرعه نوشید. باید مزه مزه کرد. شجریان باید ذره ذره توی وجودت تهنشین شود.
محمد ضیمران در صفحهی هفت کتاب "گذر از جهان اسطوره به فلسفه" نوشته: اسطوره نیازهای عمیق دینی و اخلاقی را برآورده میکند. حتا در مواردی میتواند پاسخگو
صداسازی و پرورش ادوات صوتی و بالابردن توانایی های شنیداریِ موسیقیاییِ گوش، از جمله مواردی است که در دوره ی اولِ آموزش ، چه در آواز موسیقی اصیل ایرانی و چه در آواز پاپ و کلاسیک در کلاس های آواز تمرین و تعلیم داده می شود.در کلاس های آواز موسیقی اصیل ایرانی، هنرجو پس از طی دوره ی صداسازی ،با تصانیف و ترانه های قدیمی موسیقی سنتی آشنا شده و به تمرین و اجرای آنها می پردازد . در این دوره تکنیک های مربوط به آواز موسیقی سنتی از جمله تحریر - غلت و ... نیز ت
آواز چت
آواز چت,چت آواز,آوازچت
آواز چت اصلی,آواز چت قدیمی,آواز گپ
گپ آواز,روم آواز,چت روم آواز,چتروم آواز,سایت اصلی آواز چت,وبلاگ آوازچت
پرشین چت,چت پرشین,چت روم پرشین
مهگل چت,چت مهگل,چت روم مهگل,مهگل گپ
باران چت,چت باران,باران گپ,باران چت اصلی
مهر چت,چت مهر,مهرچت
آلوچه چت,چت آلوچه
مهسان چت,چت مهسان,چت روم مهسان
صحرا چت,صحرا گپ,چت روم صحرا,چت صحرا
از بهترین چت های ایران میتوان به چت روم های زیر اشاره کرد
آواز چت , باران چت , ناز چت , گل چت
شما عزیزان نیز میتوانید با کلیک بر روی لینک زیر وارد باران چت شوید
باران چت
چت روم باران جز شلوغترین چت روم های ایران است . این چت روم از تمام شهر های ایران کاربر آنلاین فعال دارد .
چت , باران چت , نازباران چت , نازی باران چت , نازنین باران چت , آواز باران چت
شیخِ شهدای فاطمیون آرزوی اجتهاد داشت/ یک جرعه دیدار آرزوی محال شد خواهر شهید حجت الاسلام محمد رضایی می گوید: فکر نمی کردیم جدایی از برادرم 10 سال طول بکشد و همیشگی شود. حسرت بزرگمان این است که در لباس روحانیت ندیدیمش. دیدار آخر ما با برادر در معراج شهدا و با پیکرش بود.
«ده سال از ما دور بودی. زمان کمی نیست ده سال؛
ادامه مطلب
ای خبرگان ای خبرگان آن خمرهها را وا کنیداز خبرگی بیرون شوید و جامها پیدا کنید
ای خوابهای عقل زار، ای مردگان انتظارای مغزهای اشتهار آن قلبها دریا کنید
عمر گران بگذشت پست، ای وای زین عقل خجستیک لحظه گر ماندهست آن یک لحظه را غوغا کنید
ای مردگان برپا شوید، ای زندگان با ما شویدای خفتگان قرنها آن رختها را تا کنید
ای روز با ما یار شو، ای شب دگر بیدار شوای مردم گمکردهره آن راه را پیدا کنید
آن راه وجد و روشنی، آن موسقی بیمنیعزمی به راه
ای خبرگان ای خبرگان آن خمرهها را وا کنیداز خبرگی بیرون شوید و جامها پیدا کنید
ای خوابهای عقل زار، ای مردگان انتظارای مغزهای اشتهار آن قلبها دریا کنید
عمر گران بگذشت پست، ای وای زین عقل خجستیک لحظه گر ماندهست آن یک لحظه را غوغا کنید
ای مردگان برپا شوید، ای زندگان با ما شویدای خفتگان قرنها آن رختها را تا کنید
ای روز با ما یار شو، ای شب دگر بیدار شوای مردم گمکردهره آن راه را پیدا کنید
آن راه وجد و روشنی، آن موسقی بیمنیعزمی به راه
با تیر و کمان کودکی امدر کوچه باغ های قدیمیدر انبوه درختان باران خوردهسینه ی گنجشکی را نشانه گرفته بودمکه عاشق تو شدمگنجشک به شانه ام نشستو من..شکارچی ماهری شدماز آن پس..هرگز به شکار پرنده ای نرفتمهر وقت دلتنگم آواز می خوانمپرنده می آیدپرنده می نشیندپرنده را می بویمپرنده را می بوسمپرنده را رها می کنمو چون شکار دیگری می شود..کودکی ام را می بینم..در انبوه درختان باران خوردهبا بوی کاهگل..و آواز پرنده..به خود می پیچد و گریه می کند..های آواز..چقدر ت
پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله:
خیارُ اُمَّتِی المُتَأَهِّلونَ، و شِرارُ اُمَّتِی العُزّابُ.
«بهترینهاى امّت من، همسرداراناند، و بدترینهاى امّتم، بىهمسراناند .»
* جامع الأخبار: صفحهی ۲۷۳، حدیث ۷۴۸
* آدرس کانال جرعهنوش در تلگرام و ایتا: @joreenoush
حراماید که عشق هست و از آن بهره نمیبرید. خراباید که عشق هست و قدرش نمیدانید و به کارهای پست و کوچک خویش خوشاید و خدمت عشق نمیکنید و بر تاج سر نمیگذاریدش. حراماید و خراباید و کوچکاید و عظمت و راستی و شکوه نمیبینید. شما با مردگان خوشاید و زندگان را نمیبینید، چرا که تنها زنده زنده دریابد. شما با سایهها خوشاید و با آواهای غم و شادیهای دروغین.
خراباید که به آبادانی نمیکوشید و عرق روح نمیریزید و از وفور روح در خراب
۳۴۸ – سرو نازپروز اگر شراب خوری جرعه ای فشانبرخاک از آ» گناه که نفعی رسد به غیر چه باک برو به هرچه داری بخور دریغ مخور که بی دریغ زند روزگار تیغ هلاک به خاک پای تو ای سرو نازپرور من که روز واقعه پا … سرو نازپروز – اگر شراب خوری جرعهای فشان بر خاک – غزل ۲۹۹ – ۳۴۸
منبع : فالگیر
آموزش تخصصی و حرفه ای آواز و خوانندگی بهمراه سلفژ تحت نظر خواننده موسیقی پاپ حمید چیت ساز
علاقمندان به خوانندگی میتوانند بعد از گذراندن دوره آموزشی آواز پاپ
توانایی بالایی در ارائه تکنیک ها و تحریرهای آوازی کسب کنند و پس از پایان
دوره در جهت ارائه آلبوم موسیقی گامی بزرگ در راستای اهداف خود بردارند که
مسلما پیش زمینه فعالیت حرفه ای شما می باشد
مباحث آموزشی در کلاس (آموختن روش صحیح آوازی - فن ادای کلمات - فن
ادای احساسات - تئوری موسیقی - هارم
جرعه نوش رمضان بنده کامل باشد/باولایت همه فیض چوحاصل باشد/آمده ماه مبارک که شویم ساقی حق/دلسپاری زبر حجت عادل باشد/وقت افطاروسحرزمزمه دلبری است/کشتی دین زعلی راهی ساحل باشد/شب قدررمضان قله اوج است وکمال/ازبصیرت به خدا بنده نائل باشد/بازکن پنجره دل همه شب بااخلاص/رحمتش موقع افطار چوشامل باشد/بهترین حالت مابندگی وترک گناه/نقشه دشمن دین صحنه باطل باشد/منتظرسوی ظهورو پسرفاطمه ایم/کاش آن روز فرج لحظه عاجل باشد/
ـ خــونـدنــش بــد نــیــس... ـ جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا می کرد. رفتن و ردپای آن را. و آدم هایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند.جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند.
او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کردشایدپر
براساس مطالعهای که در مجله Proceedings of the National Academy of Science (PNAS) منتشر شده است، گروهی از نورونها به نام گانگلیون قشری قاعده ای(کورتیکوبازال) مغزی برای یادگیری صوتی در پرندگان جوان مهم است اما در پرندگان بالغ اینگونه نیست.
ادامه مطلب
دانلود رایگان فیلم آواز در خواب با لینک مستقیم
دانلود آواز در خواب کیفیت عالی ۱۰۸۰p
تیزر رسمی فیلم آواز در خواب
لینک دانلود قرار داده شد
موضوع فیلم : فتحی با بازی حمید لولایی که بسیار خسیس است روح شریک خود را در خواب میبیند. او با گذشته، حال و آینده خود مواجه میشود و سخت تحت تاثیر قرار میگیرد ...
Fathi plays the ghost of her partner in a dream with the play of Hamid Hooli who is very tired. He does, however, empower himself and his decisions and has significant power.
ادامه مطلب
« زاغکی قالب پنیری دید
به دهان برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست در راهی
که از آن میگذشت روباهی
روبه پرفریب و حیلتساز
رفت پای درخت و کرد آواز
گفت به به چقدر زیبایی
چه سری چه دُمی عجب پایی
پر و بالت سیاهرنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
گر خوشآواز بودی و خوشخوان
نبودی بهتر از تو در مرغان
زاغ میخواست قار قار کند
تا که آوازش آشکار کند
طعمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه را بربود »
ترجمه حبیب یغمایی
دانلود فیلم ایرانی آواز در خواب
دانلود فیلم آواز در خواب : فیلمی جذاب و تماشایی به کارگردانی آرش سجادی حسینی است که در ژانر طنز تولید شده است فیلم سینمایی آواز در خواب با بازیگرانی مانند حمید لولایی، رضا شفیعی جم، نادر سلیمانی ساخته شده شما می توانید فیلم جدید آواز در خواب را از سایت پیشگام مووی دریافت و دانلود نمایید.
کارگردان : آرش سجادی حسینی
موضوع : کمدی ، اجتماعی
سال ساخت : 1397
سال انتشار : 1398
محصول : ایران
بازیگران عبارتند از : حمید لولای
از فراقت , من فراغت را نمی جویم هنوز یک نفر بی آنکه باشد , هست و با اویم هنوز شعر گفتن را غمت چون خوب یادم داده ست نکته ای گفتی به تفسیرش غزل گویم هنوز گفتم از جان بگذرم تا گردم از جانان رها پای بر چشمم نهاد از خاک می رویم هنوز برکه با تصویر ماهش عشق بازی می کند دوری و سرمستی از یاد تو می بویم هنوز من نه یک دم زندگی کردم نه مردم بعد تو شانه ات گم شد , پریشان ست گیسویم هنوز فصل کوچ ست و پرنده خانه اش را ترک کرد من که ره با اختیار خود نمی
Heidi's Song 1982 1080p BluRay,آهنگ هایدی,انیمیشن آواز هایدی Heidi's Song,دانلود انیمیشن Heidi's Song 1982,دانلود رایگان انیمیشن,دانلود زیرنویس فارسی Heidi's Song 1982,دانلود فیلم Heidi's Song 1982 دوبله فارسی,دانلود کارتون آواز هایدی,دوبله فارسی کارتون Heidi's Song 1982,رابرت تیلور,سایت دوستی ها,کارتون Heidis Song با لینک مستقیم,کارتون کلاسیک,لورن گرین,موزیکال,هایدی,
ادامه مطلب
سلام
جرعهنوش بهانهای بود برای نشستن پای صحبت خدا و حضرات آلالله علیهم صلواتالله. محل و زمان تولدش هم سال ۱۳۹۲ و فیسبوک بود. لوگوی آن را مهندس طراحی کرد، آن وقتها که ذوق و شوقش را داشت؛ جدیدا امتحانش نکردم که ببینم حال ذوق و شوقش چگونه است، امیدوارم خوب باشد.
همانطور که احتمالا میدانید کیمیا به عنوان مرجع فعالیتهای مجازی و غیرمجازی بنده، جرعهنوش را در دل خود دارد که علاقهمندان باید آن را در آرشیو جستجو کنند.
به خاطر بیماریی ک
بیایید#مهربانی_را_هدیه_دهیم
جمع آوری کمک های نقدی وغیر نقدی جهت اهدای بسته اقلام به خانواده های نیازمند
باتوجه فرمان مقام معظم رهبری،کارگروه شهید ابراهیم هادی با همکاری پایگاه مقاومت بسیج محمد رسول الله(ص) و شهیده واعظی اقدام به برگزرای طرح"یک جرعه مهربانی"کرده اند.
برروی ادامه مطلب به شکل ">" در بالا کلیک کنید.
ادامه مطلب
قلب جغد پیر شکست
جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا میکرد. رفتن و ردپای آن را. و آدمهایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدمه
دهان خشک در صورتی که عصبی، ناراحت و یا تحت فشار باشید بوججود می آید. اما اگر برای مدت طولانی دهان خشک شود، ناراحت کننده است و می تواند مشکلات جدی به همراه داشته باشد.خشکی دهان یک بخش طبیعی پیری نیست. علل عبارتند از بعضی از داروها، اشعه درمانی، شیمی درمانی، و آسیب های عصبی. بیماری های غدد بزاقی، سندرم شوگرن، HIV / AIDS، و دیابت نیز می تواند موجب خشکی دهان شود. درمان بستگی به علت آن دارد. چیزهایی که شما می توانید انجام دهید عبارتند از جرعه جرعه آب
درمان انواع سرفه ها
سرفه های معمولی
روش های درمان
متخصصین رژیم درمانی کشورمان ، جوشانده سبوس گندم را مخلوط با عسل برای درمان سرفه و زکام های سخت توصیه می کنند .
روزی 3 قاشق غذاخوری عسل بعد از غذا جهت رفع سرفه های سخت وگلو درد موثر واقع می شود .
آب پیاز یک استکان ، عسل 2 استکان ، خوب مخلوط کنید
و روزی 4 قاشق غذاخوری بعد از غذا میل نمایید جهت رفع سرفه و گرفتگی صدا موثر است .
محققین کشورمان عصاره گل ختمی را همراه با عسل برای نرم کردن سینه و تسکین سرفه
توهّم عمیق تنزّه و جهل مرکّب عقل؛ آنگاه که من اینم و تغییر نخواهم کرد! هر که خود بر حق پنداشت دیری نپایید که دود شد و خاکسترش بر باد. پندار خفتگان و گفتار خفتگان و کردار خفتگان؛ جنازگان معاش پست و بقای هرزه.
مرگ میبلعد و زندگی میزاید. انسان میستاند و روح میبخشد. قدرت میچلاند و عشق میگسترد. ابلیس زوزه میکشد در گوشههای تار، شاید که آواز خداوند به گوشها نرسد. ای نادانسته دانش طرب! ای ننوشیده بادهی جان! ای کر! این آواز از درون است.
درخواست جرعهای آب از دشمن:این مسئله از جعلیات تاریخی است. آیا معقول است امام حسین از کسانی که:1- او را محاصره کرده، برای مدت چند روز آب را بر روی او و خاندانش بستهاند.2- در روز عاشورا به جنگ با او پرداختهاند، یاران و سپس اقوام و فرزندانش را کشتهاند بدون آنکه جرعهای آب به آنان بنوشانند.3- و حتی به طفل شیر خواره هم رحم نکرده او را با تیر هدف قرار دادهاند و...درخواست آب کند. آیا آنان به بقیه شهدا آب داده بودند که به امام بدهند و امام نیز به
سخن عشق، بیان خاموشیست، گفتِ نگفتن است. سالک خدا، مجرای آوای خداست، چرا که آنجا که سخن نیست موسیقیست و موسیقی کلمه است که به رقص برخاسته. عارف عاشق، رقصان است، چه خفته چه بیدار، چه نشسته چه برخاسته، عالم از او در رقص است.
عارف محتکر از نور باخته است، عارف بخشنده با موسیقی برده است. عرفان عشق، بیان موسیقی خداست. کلمات خواندهشده کاری نمیکنند، آن همّت سالک است که برخیزد، بیرون رود و آنچه از درون آموخته در بیرون بیامیزد و صحنهی دلمردهی
صدای آواز می آید. آوازی غمگین که در هوای بارانی همراه با قطره ها خیس می شود و سنگین. کش می آید و تا ابد ادامه پیدا می کند. از آن آوازهایی که دلت نیم خاوهد منبعش را کشف کنی یا اصلا دلت نمی خواهد بروی پی اش تا نزدیک شوی و مفهوم شود شعرش! از ان آوازهایی که اگر نخواهی بشنوی هم می شنوی! اگر نخواهی گوش دهی هم در گوشت فرو می رود و تا مغز خاطرات را می کاود.
...
امروز کسی می گفت مرگت را به تاخیر بینداز! اینقدر ابزار و آلات دست عاملان مرگ نده! نشسته بودم در اتا
میخواستم از حسین منصور حلاج بنویسم دیدم حلاج است و اسرارش و راز باز نگفتن بهتر. دیدم هنوز آنطور که باید نمیفهمم وقتی میگوید: «در عشق دو رکعت است که وضوی آن درست نیاید، الا به خون.» یعنی چه؟ هنوز درک نمیکنم عظمت آنجا که از یک یک اندام او آواز میآمد: اناالحق، آنجا که از خاکستر او آواز میآمد: اناالحق، آنجا که خاکسترش را بر دجله ریختند و بر آب هم میگفت: اناالحق. دیدم حالا که هیچ، هزار سال دیگر هم که بگذرد نمیفهمم
درخواست جرعهای آب از دشمن:این مسئله از جعلیات تاریخی است. آیا معقول است امام حسین از کسانی که:1- او را محاصره کرده، برای مدت چند روز آب را بر روی او و خاندانش بستهاند.2- در روز عاشورا به جنگ با او پرداختهاند، یاران و سپس اقوام و فرزندانش را کشتهاند بدون آنکه جرعهای آب به آنان بنوشانند.3- و حتی به طفل شیر خواره هم رحم نکرده او را با تیر هدف قرار دادهاند و...درخواست آب کند. آیا آنان به بقیه شهدا آب داده بودند که به امام بدهند و امام نیز به
علل خشکی دهان:
دهان خشک در صورتی که عصبی، ناراحت و یا تحت فشار باشید بوججود می آید. اما اگر برای مدت طولانی دهان خشک شود، ناراحت کننده است و می تواند مشکلات جدی به همراه داشته باشد.خشکی دهان یک بخش طبیعی پیری نیست. علل عبارتند از بعضی از داروها، اشعه درمانی، شیمی درمانی، و آسیب های عصبی. بیماری های غدد بزاقی، سندرم شوگرن، HIV / AIDS، و دیابت نیز می تواند موجب خشکی دهان شود. درمان بستگی به علت آن دارد. چیزهایی که شما می توانید انجام دهید عبارتند ا
علل خشکی دهان:
دهان خشک در صورتی که عصبی، ناراحت و یا تحت فشار باشید بوججود می آید. اما اگر برای مدت طولانی دهان خشک شود، ناراحت کننده است و می تواند مشکلات جدی به همراه داشته باشد.خشکی دهان یک بخش طبیعی پیری نیست. علل عبارتند از بعضی از داروها، اشعه درمانی، شیمی درمانی، و آسیب های عصبی. بیماری های غدد بزاقی، سندرم شوگرن، HIV / AIDS، و دیابت نیز می تواند موجب خشکی دهان شود. درمان بستگی به علت آن دارد. چیزهایی که شما می توانید انجام دهید عبارتند ا
بزرگواری و بزرگی از تو نیرو میگیرد. هرچند در گوشههایی و به منظر جهان نیستی، لیکن ناگریز جهان از تو پر است، و جهانیان گرچه از تو بیخبرند، از تو پرند. عاشقی و عشق از تو به خود مجهّز است. عاشقی از توست که عاشق است، محبوب من!
آوازهی توست در هر سو، ای بلندترین آواز خاموشی! ای ناخواندهترین کلام و ای کلمه از تو ملبّس. کلمه تویی که در جهان پاشیده. کلام تویی و نام تویی در هنگامهی وصل، و در بیرحمترین هجرانیها، آن هنگام که هجرانی به شوق وصل
رویایم به هیچ جای حال این مملکت ورشکسته نمیخورد اما مأیوسانه و معصومانه باورشان دارم. اینکه رگه های باریک آب زلال کم کم این سیلاب گل آلود را رقیقتر میکنند و اینکه پلشتیها ریزریز راهشان را میکشند و میروند.
دل بستهام با همه ظرفیتم به کاهش 65درصدی تلفات چارشنبه سوری، به برف و بارانهای رحمت که امسال باریدند به هوایی که کمی کمتر ناپاک بود.
به صدای ساز بچه ام و آواز آن بچه ام که جورند با هم و با من،
به چشمهایی که شسته میشوند زیر باران اشک و نامرا
موزیک یک شکل هنری و فعالیت فرهنگی است که رسانه آن صدا به موقع سازمان یافته است. تعاریف کلی موسیقی شامل عناصر متداول مانند قلم (که حاوی ملودی و هماهنگی است ) ، ریتم (و مفاهیم مرتبط با آن سرعت ، متر و بیان ) ، دینامیک (بلندی و نرمی) و خصوصیات صوتی Timbre و بافت (که هستند گاهی اوقات "رنگ" صدای موسیقی نامیده می شود). مختلف سبک و یا انواعممکن است موسیقی بر بعضی از این عناصر تأکید کند ، تأکید کند و یا از آن چشم پوشی کند. موسیقی با طیف گسترده ا
بسم الله الرحمن الرحیم
سال نو بر شما خواننده گرامی و البته سالروز شهادت امام شیعه تسلیت باد ...
امروز روز اول فروردین است و روز شادی برای یک باستانگرا محسوب میشود ... ما نیز برای چند لحظه ای باستانگرا میشویم تا امروز را بر طبق احکام و سنت های زرتشتیان و همچنین باستانگرایان افراطی جشن بگیریم :
یک جرعه ادرار گاو میخورم و به آتش مقدسی که از آتش آتشکده مان روشنش کرده ام نگاه میکنم ... میخواهم من هم امروز هماننده این آتش مقدس شوم ... باز جرعه ای از
بیا با من زندگی کنتا بنشینیمروی صخرههاکنار رودخانههای کمعمق
بیا با من زندگی کنتا میوهی بلوط بکاریمدر دهان یکدیگرو این آیین ما شود
برای سلام گفتن به زمینپیش از آنکه پرتمان کنددوباره به میان برفهاو حفرههای درونمانلبریز شود ازناگواریها
بیا با من زندگی کنپیش از آنکه زمستان دست بکشداز تنها بالشتیکه آسمان تا به امروز بر آن سر گذاردهو حفرههای درونمانلبریز شود از برف
بیا با من زندگی کنپیش از آنکه بهاراین هوا را ببلعدو پرندگ
چو به دست هست بادهچه رود ز دست باده
تو مگو منوش یک شبهمه شب خوشست باده
ز دمی که روت دیدمبه دلم نشست باده
تو مرا به دست دادیز دم الست باده
تو مگو نمیر یک شبکه دمیدنست باده
همه رهگشاست حلمی به ضمیر مست باده
تو بنوش و دل مرنجانکه ز تو برست باده
این نوشته را برای ثبت در حافظه ی این صفحه می نویسم ، در حالیکه که روزها دارند به سرعت می گذرند ،به سرعت شیوع کرونا
ما در شرایط قرنطینه و بدون تماشای آدم ها ، درخت ها ، گل ها ، خیابان ها و ماشین ها و . . . داریم به استقبال سال نو می رویم.
جهان در تعطیل ترین وضعیت ممکنه قرار دارد، کار و ذرس و دانشگاه تعطیل است . . رفت و آمدها تحت کنترل است . . پروازها کنسل است . .
روزانه چند صد نفر کشته می شوند و چند هزار نفر مبتلا . . .
همین امشب آقای تام هنکس هم خبر دا
Song of the Sea 2014 720p x265 HEVC,انیمیشن Song of the Sea 2014 با زیرنویس فارسی,انیمیشن های 2015,بلوری,جایزه اسکار,دانلود Song of the Sea 2014 1080p,دانلود انیمیشن Song of the Sea 2014,دانلود انیمیشن آواز دریا Song of the Sea 2014,دانلود رایگان,دانلود زیرنویس فارسی Song of the Sea 2014,دانلود کارتون Song of the Sea 2014 720p,دانلود کلاه قرمزی 94,دوبله فارسی,نسخه کم حجم,
ادامه مطلب
عجیب است که نمی توان با ساده ترین شکل ممکن با انسان ها سخن گفت.
× چرا بعضی آهنگ قدیمی ها اینقدر خوبن :
تا زدم یک جرعه می از چشم مستت
تا گرفتم جام مدهوشی ز دستت
شد زمین مست
آسمان مست
بلبلان نغمه خوان مست
باغ مست و باغبان مست
متن آهنگ بلد است روزبه نعمت الهی
با این همه مست ، میخورم امشب هماز جامِ الست ، میخورم امشب همبنشین سرِ میزِ هر شب ای عشقِ عزیزمن از تو شکست میخورم امشب همتو آرزوی محالِ من باش رفیقمن مال توام تو مالِ من باش رفیقدلتنگِ دلتنگِ دلتنگِ تواملطفا نگرانِ حالِ من باش رفیق
ادامه مطلب
فیلم حمایت استاد اکبر گلپایگانی از نشست آیین آواز و تمجیدش از صدای علی شیرازی به همراه نظرش دربارۀ آواز و آوازخوانان و دست گیری از جوانان
توسط لیلا رضائی در 30 مرداد 1398گزارش
موسیقی فارس- به گزارش سایت انجمن موسیقی ایران اکبر گلپایگانی آوازخوان پیشکسوت و صاحب سبک با صدور پیامی تصویری، حمایت همهجانبۀ خود را از تلاش کانون موسیقی ارسباران در ارائه مرتب و منظم نشست ماهیانه آیین آواز اعلام کرد. استاد آواز ایران گفت: «لازم میدانم ارادت و اح
سلام
جرعهنوش بهانهای بود برای نشستن پای صحبت خدا و حضرات آلالله علیهم صلواتالله. محل و زمان تولدش هم سال ۱۳۹۲ و فیسبوک بود. لوگوی آن را مهندس طراحی کرد، آن وقتها که ذوق و شوقش را داشت؛ جدیدا امتحانش نکردم که ببینم حال ذوق و شوقش چگونه است، امیدوارم خوب باشد.
همانطور که احتمالا میدانید کیمیا به عنوان مرجع فعالیتهای مجازی و غیرمجازی بنده، جرعهنوش را در دل خود دارد که علاقهمندان باید آن را در آرشیو جستجو کنند.
به خاطر بیماری
بهشتم گم شده بر باد رفته
صدام کن اسم من از یاد رفته
صدام کن بی صدات از دست میرم
نذار از ترس تنهایی بمیرم
دلم آواز کولی وار میخواد
دلم آغوش گندم زار میخواد
من از دلبستگیها زخم خوردم
دلم یه عشق بی آزار میخواد
خواب دیدم آسمون از چشم ماه افتاده بود
خون من از گوشه چشم تو راه اتفاده
خواب دیدم سایه ای بود که همراهی نداشت
توی خوابم یه فرشته بالهاشو جا گذاشت
چه حالی حس پر کشیدن
یه دریا رو یه جرعه سر کشیدن
با چشم بسته آدمها رو دیدن
به تو قبل از دوراهی
اگه علم جام شرابی باشه ، برای من انگار کن تازه جام را برداشته و سمت دهان ببری! میبینی که وسوسه برانگیز است اما هنوز مزه مزه اش نکردی...
تو یک وبلاگی خونده بودم برای لذت بردن از هرچیز باید "مست" اون چیز شد...مست یار ، مست پول ، مست کار...و مست علم!
ای مسیر زیبام! به قول همون بلاگر : "بگذار مستت باشم"
متن ترانه علی زند وکیلی به نام بر باد رفته
بهشتم گم شده بر باد رفتهصدام کن اسم من از یاد رفتهصدام کن بی صدات از دست میرمنذار از ترس تنهایی بمیرمدلم آواز کولی وار میخواد دلم آغوش گندم زار میخوادمن از دلبستگی ها زخم خوردم دلم یه عشق بی آزار میخوادخواب دیدم آسمون از چشم ماه افتاده بودخون من از گوشه ی چشم تو راه افتاده بودخواب دیدم سایه ای بودم که همراهی نداشتتوی خوابم یه فرشته بال هاشو جا گذاشتچه حالی داره حس پر کشیدن یه دریارو یه جرعه سر کشیدن
امام حسین علیهالسلام:
من دَعا عَبدا مِن ضَلالَةٍ إلى مَعرِفَةِ حَقٍّ فَأَجابَهُ، کانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ کَعِتقِ نَسَمَةٍ.
«هر کس انسانى را از گمراهى به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجرى مانند آزاد کردن بنده دارد».
مسند زید: ص ٣٩٠
گریان تو هر ذره دنیاست ، حسین(ع)عالم به تمنای تو مولاست ، حسین(ع)
بی عشق تو عشقی نشود با معنادلداری تو مرهم دلهاست ، حسین(ع)
پروانگی ام را تو ببین ، سوخته امای شمع که در واقعه تنهاست ، حسین(ع)
آن ساغر وحدت که توباشی ساقییک جرعه مرا اوج تعالی ست ، حسین(ع)
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوتش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست در حال جان دادن، زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال ن
به عمق تاریخ رفتن و خویش را بازشناختن؛ خویش را یابیدن، و در امتداد خویش برخاستن و بال گشودن. در خون خویش غلتیدن و از خون خویش برخاستن، چو ترانهای ناگاه، چو شاهینی بیزمین. کلمه! ای تپش جاویدان! ای خون سرخ انار! از تو هرگز بازنایستادم، و این بار به تقدیری خوشتر، خموشتر، پرخروشتر باز میگردم.
آواز بازگشت، اگرکه سرزمین نور آغوش بگشاید، و به کلبهای و لقمهای نان و شراب، خادم کوچک خویش به جان پذیرا شود. پیمان دل به جا آوردم و خانهی دیو
نوای بلند آزادی؛ عشق. نوای بلند عدالت؛ همین که جاریست بر زمین. آواز رسای خداوند بر زمین، در هر ثانیه، در هر دل؛ بیایید ای آلودگان و برکت یابید، و ای زهدپیشگان و ای مفسدان و مختلسان وهم و پروا، بمیرید و در دادگهان عدل الهی، تواضع و محبت و یاری بیابید.
این روحانیون، این شیاطین ملبّس رنگارنگ، گفتا یک دو روزی خوش باشند، فردا حصر و حبس و تعزیر و غرامت، به دستان خویش. و این مردمان، یک دو روزی از کردهی ناصواب خویش در رنج و ندامت، فرداشان شادی و ن
به جای آخرین جرعه، آخرین حرفت را قورت دادی. استکان را روی میز و مرا روی صندلی رها کردی و رفتی.
استکان را برداشتم و یک نفس سرکشیدم. و از تهِ استکان دیدم که دور شدی. دور....
حالا سالها گذشته. چشمم دور بین شده. عینکم ته استکانی شده. نفس تنگی دارم و هنوز منتظرم حرف آخرت را بگویی.
باز هم خوانده به خود دلبرجانانه مرا
برده است نیمه شعبان در میخانه مرا
آن جفا کار فسون با لبک نسترنش
داده است جرعه شراب ازمی وپیمانه مرا
با خط دور لبش با صنم جان و تنش
داده است مستی جان از تب جانانه مرا
کرده است زلف رها بر سر و بر شانه خود
می کند مست و خمار دلبر افسانه مرا
سیدم گشته به دنبال دل سوخته اش
که لب چون شکرش کرده چو دیوانه مرا
روح از این حجلهی بیعشق به جایی برودبدرد خرقه و در سوی نوایی برود گوش کن تا شنوی از فلکت صد آوازجان رحیل است پی نور و صدایی برود ساقی از مغفرت باده گرم نام دهدشاید این دلشده امشب به هوایی برود خانهام میکدهها گشته، چه سرگردانم؟قول حق نیست به یابنده جفایی برود کاسهی عقل سر چرخ عداوت شکنممرغ دل بال کشد نغمهسرایی برود دلقک وهم بجنبانده سر از محنت عقلوقت آن است که این گلّه چرایی برود هر چه جز باده مرا عطر ندامت بدهدجان چو بشنید بوی با
نیمه شب..باید پنجره رو باز کرد و نسیم خنک رو عمیق نفس کشید...
آره .. این جادوی شبه...تو سکوت رمزآلود شب غرق در رمان کلاسیک مورد علاقمم و قهوه ی تلخم رو که عطرش با عطر عود چوب دارچین ، فضای اتاقم رو پر کرده از آرامش، جرعه جرعه می نوشم..این شمع و نور کم جونش منو بیشتر غرق فضای تاریخی این رمان شگفت انگیز یعنی سرخ و سیاه میکنه..رمانی با وقایع و مناسبات تاریخی فرانسه در ۲۰۰ سال پیش ..خوندنش واقعا تجربه ی دلچسبیه برام ..دوست ندارم تموم بشه این کتاب ..و قطعا
چون راز باده نوشان ، دانند می فروشاندیگر چه حاجتی به ، دکان دین فروشانیک جرعه از تعالی ، گر بر تو عرضه گردددیگر غبا نخواهی ، از جنس زهد پوشانان سان که ره ندارد ، مستی به بارگاهیزاهد خبر ندارد ، از درک راه و کوشانما مست بادگانیم ، ایمان ما به عشق استکی راز عشق گویند ، هر آینه خموشان
چون راز باده نوشان ، دانند می فروشاندیگر چه حاجتی به ، دکان دین فروشانیک جرعه از تعالی ، گر بر تو عرضه گردددیگر غبا نخواهی ، از جنس زهد پوشانان سان که ره ندارد ، مستی به بارگاهیزاهد خبر ندارد ، از درک راه و کوشانما مست بادگانیم ، ایمان ما به عشق استکی راز عشق گویند ، هر آینه خموشان
نام اثر: آواز در خواب
کیفیت ها: full hd 1080p – hd 720p – sd 480p
مخاطب: بزرگسالان
نوع فیلم: سینمایی
محصول: ایران
موضوع: اجتماعی
نویسنده و کارگردان: آرش سجادی حسینی
تهییه کننده : فرهاد گلی
با هنرنمایی: حمید لولایی ، رضا شفیعی جم ، نادر سلیمانی ، شهرزاد کمالزاده ، علیرضا میرصادقی ، رضا رضایی ، ساناز سماواتی ، علی یداللهی و…
سال تولید: 1397
تاریخ انتشار: 1398
مدت زمان: 88 دقیقه
درباره فیلم:
آواز در خواب فیلمی اجتماعی محصول سال ۱۳۹۷ کشور ایران است. کارگردا
باید...
باید آن ها را ببوسیم
اما حیف
ما بوسیدن در خیابان را یاد نگرفته ایم
پروانه ها در خیابان ها می رقصند و باید...
باید با آن ها برقصیم
اما حیف
ما رقصیدن در خیابان را بلد نیستیم...
پروانه ها با پیراهن های عنابی
با خال های نارنجی
با شاخک های نقره ای
آواز میخوانند و ما را میخوانند
باید...
باید با آن ها بخوانیم
اما حیف
ما تماشاچیانِ سیاه پوش همیشه ایم
آواز خواندن چه می دانیم؟
دسته دسته می آیند و باید...
باید به آن ها «وه! چه زیبایید! »بگوییم
بیایید#مهربانی_را_هدیه_دهیم
جمع آوری کمک های نقدی وغیر نقدی جهت اهدای بسته اقلام به خانواده های نیازمند
باتوجه فرمان مقام معظم رهبری،کارگروه شهید ابراهیم هادی با همکاری پایگاه مقاومت بسیج محمد رسول الله(ص) و شهیده واعظی اقدام به برگزرای طرح"یک جرعه مهربانی"کرده اند.
برروی ادامه مطلب به شکل ">" در بالا کلیک کنید.
ادامه مطلب
امام علیعلیهالسلام
کَفِّروا ذُنوبَکُم وَ تَحَبَّبوا اِلى رَبِّکُم بِالصَّدَقَةِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ
با صدقه و صلهی رحم، گناهان خود را پاک کنید و خود را محبوب پروردگارتان گردانید.
* تصنیف غررالحکم و دررالکلم، صفحهی ۳۹۵، حدیث ۹۱۵۲
آموزش گیتار پاپ ( مقدماتی تا پیشرفته)
ویژه خانم ها و کودکان
آموزش تخصصی گیتار کودکان
ویژه سنین ۶ تا ۱۰ سال
تدریس در آموزشگاه موسیقی سپاهان سینا خیابان توحید
آموزشگاه موسیقی آرپا خیابان خاقانی
توسط مدرس خانم
***برگزاری دوره 3 ماهه ریتم نوازی گیتار***
همراهی ساز و آواز (ویژه بزرگسالان)
در دو سطح مقدماتی و پیشرفته
مباحث آموزشی: آشنایی با مبانی اولیه موسیقی، تئوری موسیقی، آموزش ریتم
نوازی، همراهی شعر و آواز، آموزش بداهه نوازی و هم نوازی، آموزش ت
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوت ش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست که جان می دهد زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال نور
آن تک شاخه که بر تک درخت این دشت روییده را ببین. آرام آواز میخواند و نغمههایش همراهِ نسیم به گوش رود میرسد. رود آرامش میگیرد و آن را بر پهنه آبی بیکران اقیانوس طنینانداز میکند. لایهای از آب بر فراز آسمان اوج میگیرد و میبارد و مینشیند بر جان تک درختِ تکشاخه. دلدرخت سبز و سبزتر میشود. برگها و سپس گلها میشکفد و سمفونی رنگارنگی از روح درخت میروید. پروانهها گرد درخت میرقصند و پرندگان همآوا میشوند با آواز درخت.
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوتش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست در حال جان دادن، زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال ن
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوت ش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست در حال جان دادن، زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال
امام زمان عجلالله فرجه الشریف
انَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا رَحمَةً لِلعالَمینَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ؛
خداوند محمّد را برانگیخت تا رحمتى براى جهانیان باشد و نعمت خود را تمام کند.
* بحار الأنوار؛ جلد ۵۳، صفحهی ۱۹۴
روزی ملا نصرالدین در خزینه حمام به خواندن پرداخت. آواز خود را بسیار نیکو و شیرین یافت. پس به نزد حاکم رفت و به او گفت هر آینه مهمان گرانقدری داشتی مرا خبر کن تا از آواز ملکوتی خود وی را مستفیض گردانم.
بعد از مدتی چند نفر مهمان حاکم شدند و حاکم خواست تا بساط سرور آنان را مهیا کند پس یاد ملا افتاد و به نوکرانش دستور داد تا وی را حاضر کنند.
ملا که آمد به وی گفت: بخوان.
ملا گفت: فرمان بده تا خزینه ای بیاورند.
حاکم گفت مردک چطور اینجا خزینه مهیا کنم؟ پس
عصر دلگیر جمعه
تک تک عقربه های ساعت
یک آهنگ، یک فنجان قهوه
یک بغل دلتنگی
بوسه بر لبان زیبایت
آن هنگام که میخندی
فکر چشمان زیبای دلفریب
یک آغوش، یک نوازش
یک دوستت دارم
یک صادق
جمله چیزی است که از تو می خواهم
میگویی یا درخواست کنم با خواهش
انتظار...انتظار، یک انتظار بی پایان
خواهش و تمنای پنهان در اشک چشمان
چون لحظه ریزش قطره های باران
شاید باز بیایی تو
باز بخوانی تو
صادق...
یک جرعه دیگر از قهوه
بیدار می شوم از رویاء
نمی بینم
نمی شنوم صدای زیبایت
فلسفه را نباید خواند، نباید شنید و حتی نباید دید. فلسفه را باید درک کرد ، باید لمس کرد و لیز خوردن آن را زیر انگشتانت حس کرد. نمی توانی آن را بگیری ، نمی توانی متوقفش کنی ، تنها برای چند لحظه حسش کن.از دور نه ، از نزدیک نگاهش کن.جالب اینجاست می توان هر بی ارزشی را ارزشمند کرد تنها با فلسفه . افتادن یک برگ را ، خاموش کردن یک لامپ را ، نگاه به صف مورچه هارا و مرگ را. در فلسفه ، کافکا ، نیچه ، ویل دورانت ، آلبرکامو و بقیه همه و همه یکی می شوند و تورا بر
کودکی که آماده تولد بود، نزد خداوند رفت و از او پرسید:«میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟»
خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفتهام. او از تو نگهداری خواهد کرد.»اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.»
خداوند لبخند زد
فن هفتم
در ذکر آنچه براى خوانندهی قرآن مستحبّ است:
براء بن عازب میگوید: رسول اکرم فرمود قرآن را زینت دهید با صداى خودتان.
نیز حذیفة بن یمان از آن حضرت نقل میکند که فرمود: قرآن را با لحن و صوت عرب بخوانید مبادا آن را با لحن اهل فسق و یهود و نصارى قرائت کنید و قومى پس از من خواهند آمد که در خواندن قرآن آن را میکشند مانند ترجیع و کشیدن آواز و ترجیع تارکان دنیا در سرورشان و ترجیع نوحهگران، دل اینان و کسانى که دلباختهی آنها شدهاند ب
آواز بچه آتش نویسنده: اکبرصحرایی انتشارات جمکران
آواز بچه آتش : رمانی ناب درباره حوادثی مهم در اطراف شیراز، بعیده مثلش را خوانده باشی
بریده کتاب(۱):
_اون پسرک موتورسوار کی بوده منتظرت؟_ نمی شناسم آقا چرا واسه اون خودت رو به آّب و آتیش زدی و فراریش دادی؟آقا گفتم دست خودم نیست، دیدم چار، پنج تا آدم ریختند روی یه نوجوون و کتکش می زنن، منم رفتم جلو و از چنگشون درآوردم . بدکاری کردم؟_نه! اتفاقا کار عاقلانه ای کردی!_البته همینطوری رو بی عقلی رفتم
قسمت نشد تا در کنار هم بمانیمقسمت نشد تا در هوای هم بمیریمتا سرنوشت ما جدایی رو رقم زدای یار عاشق از جدایی ناگزیریمفرصت نشد غمگین ترین آواز خود رادر خلوت معصوم چشمانت بخوانمفرصت نشد غمگین ترین آواز خود رادر خلوت معصوم چشمانت بخوانمصد سوز پنهان مانده در سازم که یک شببا گریه در چشمان گریانت بخوانمآیینه ام چین خرده از رنج جداییاز تو سرودن یعنی فصل آشناییتو رفته ای تا صد بهار ارغوانیبعد از تو دشت و خانه را بر بگیردبعد از تو ای عاشق ترین هر کوچه
عکسی که نشانم داد عکس نیروگاه بود. ساختمانی سفید و گنبدیشکل و کمی آنطرفتر، دودکش بلندی که تا آسمان رفتهبود. شبیه مسجدی با یک مناره.
هفده سال پیش، کنار مرد نشسته بودم. ظهر بود و از استکان چایاش بخار محوی بلند میشد. اخبار داشت راجع به نیروگاه هستهای، گزارشی را نشان میداد. رآکتور هنوز تکمیل نشدهبود. از مرد پرسیدم اگر آمریکا نیروگاه را بمباران کند چه میشود؟ مرد جرعهای از چایاش را نوشید و با خونسردی گفت: هیچ. همهمان میمیریم!
شبى مهتابی مردی صاحب قوز از خواب برخواست. گمان کرد سحر شده، بلند شد و به حمام رفت. از سر آتشدان حمام که گذشت صدای ساز و آواز به گوشش خورد. اعتنا نکرد و به داخل رفت.وارد گرمخانه که شد جماعتی را دید در حال رقص و بزنم و پایکوبى. او نیز بنا کرد به آواز خواندن و رقص و شادى.در حال رقص چشمش به پاهاى جماعت رقصنده افتاد و متوجه سم آن ها شد و پى برد که این جماعت از اجنه هستند. گرچه بسیار ترسید اما خود را به خدا سپرد و به روی آنها نیز نیاورد.از ما بهتران نیز که
جالب تر از زن ها هم مگر موجودی هست ؟!!!
زنی را تصور کن که در نهایتِ بچگی ، موهایش را بافته ؛
در نهایتِ دخترانگی ، برایِ خودش آواز می خوانَد ،
و در کمالِ زنانِگی ، آستین ها را بالا زده و در همان حالتِ بچگانه ی دخترانه ی آواز خوان ، خیلی شیک و زنانه به نظافتِ خانه ای مشغول است ...
زنی که با تمامِ ظرافت ، آرزوهایش را گوشه ی ذهنش مچاله کرده و برایِ فرزندش مادری می کند ...
زنی را تصور کن که یک دستش به آشپزی و لباس شستن است ،
و در دست دیگرش کتابی قَطور ...
و با
شمس تبریزی در گوش مولانا خوانده بود که :
از حد خاک تا بشر چند هزار منزل است
شهر به شهر بردمت بر سر زه نمانمت
و نیز گفته بود که :
تو هنوز نا پدیدی ز جمال خود چه دیدی
سحری چو آفتابی ز درون خود در آئی
و یا :
زیر دیوار وجود تو ، توئی گنج گهر
گنج ظاهر شود ور تو ز میان بر خیزی
شمس می گوید که :
"اعتقاد و عشق دلیر کند و همه ترس ها ببرد ، هر اعتقاد که ترا گرم کرد آن را نگهدار و هر اعتقاد که ترا سرد کند ، از آن دور باش ."
بیرون ز کفر و دینم ، برتر ز صلح و کی
بگذار بگویمت
که تو خورشیدِ تابیده بر گونههای کودکی را مانی
که بیمجالِ اندیشه به بغضهای خود*
به خوابی گرم و ناب
فرو رفته است.
و من
برگِ خزان زدهای در باد را مانم
که به تو میگشاید
رازِ تمامِ این فصول را
و میچرخد
و میرقصد
تا به یاد آرد شعری را که برایِ تو
آواز کرده بود..
متن آهنگ طهرون آوان بند
هی باز چیه اینقده غرور و هی ناز چیه وای قلب منو دردتو این همه آواز چیه
هی دادنزن بسه دیگه دلمو خون نکن نه از دل خود من دیوونه رو بیرون نکن
(هی تو طهرون نزدیک پیچ شمرون بازم اگه منو دیدی یهو رو برنگردون)2
ازین همه تنهایی و بارون چی بگم از قصه عاشق کش طهرون چی بگم
از حال بد این دل بی طاقت من که شده این روزا دست به گریبون چی بگم
هی باز چیه اینقده غرور و هی ناز چیه وای قلب منو دردتو این همه آواز چیه.
(هی تو طهرون نزدیک پیچ شمرون
نینا گفت "از من میشنوی جفتشان مزخرف میگویند، ولی من همیشه به گارنیک میگویم عزیزم حق باتوست. تو هم باید به آرتوش بگویی عزیزم البته که حق با توست". غش غش خندید، جرعهای قهوه خورد و تکیه داد به پشتی صندلی. "مردها فکر میکنند اگر از سیاست حرف نزنند مرد ِ مرد نیستند".
|چراغها را من خاموش میکنم_ زویا پیرزاد|
گروه تحقیقاتی و پژوهشی مدافعان حق ، با ایجاد نظر سنجی ، قصد دارد که مطالبی در رابطه با حرام بودن آواز زن جمع آوری کند . لطفا در این پروژه ما را یاری کنید . با تشکر ! ((گروه تحقیقاتی ، پژوهشی و اطلاعاتی مدافعان حق ))
چرا صدای زن در آواز خواندن ، حرام است ؟
( می توانید از دیدگاه های علمی ،اجتماعی ، اسلام و قرآن ، سیاست و همچنین فلسفه بررسی کنید)
(توجه : این سوال چالشی بوده و در واقع قوانین بشرگرایان و آزادی گرایان غیراسلامی را نقض میکند)
چه خوش و آب و رنگ عشقی که ز چشم تو شد آغارچه بلند و در چه اوجی استبه خیالت ای گل آوازبه هوای کویت این بارصنما کجا روم بازنه ، بدان ، دوا نگردم به طبابت طبیبانکه سرم شده هوایی و تویی علاج این رازچو به دام عشق گشتم نشود رها عنانم و هر آن عنان ببازم و به دام بسته ام باز چه شود شوی دوباره تو به کوی ما خرامانکه دمی نیاز دارم به نگاه های پر ناز
❆ سرگذشت:
خیابان های شهرپر استاز آواز تنهایی منچگونه نمیشنوی,سرگذشتم را؟!نقل زبان تمام گنجشک های شهر است.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
بده ساقی دمی جامی از آن مخمور مستانهاز آن جامی که می سازد مرا از خویش بیگانهبده کامی مرا آخر از آن مجنون نما افیونکه می سوزد دلم از غم زهجر روی پروانهبیا جانم بگیر آخر که من شرمنده وعاصیشدم از هجر روی گل چو بلبل مست و دیوانهطریق دیگرم بنما که یابم گنج پنهانیروم راهی که امیدی بیابم اندر این خانهبنوشم جرعه ای زآن می ،همان جام سعادت پیکه امید شب و روزم شده محبوب بتخانهسعادت یافتی آخر چو این پیک سروش آمدتبسم کن براین (ناظم)شدی واصل به جانانه
217- و من کلام له (علیه السلام)> فی التظلم و التشکی من قریش <اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَعْدِیکَ عَلَی قُرَیْشٍ وَ مَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِی وَ أَکْفَئُوا إِنَائِی وَ أَجْمَعُوا عَلَی مُنَازَعَتِی حَقّاً کُنْتُ أَوْلَی بِهِ مِنْ غَیْرِی وَ قَالُوا أَلَا إِنَّ فِی الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَ فِی الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی رَافِدٌ وَ لَ
آهنگمون رو پلی میکنه و همراه خواننده و قشنگ تر برام میزنه به آواز. سرم رو میذارم روی شونش و دستام رو حلقه میکنم دور تنش و گوش میدم. به صداش، به جادوی کلمات و این نازک آرای، دلم، دلم که بی وقفه میگه "با مهر تو همرنگم، با عشق تو هنبازم" ..
مطربا! استا! صدایم با نوایت جور نیست،
مست و مخموریم، ورنه، جرم در تنبور نیست.
تازه سازی زخم دلها زخمه بر تاری زنی،
نغمة ناجور تو درد دل رنجور نیست.
جرعه ای از بادة لبهای او نوشیده ام،
شور و عصیانش چرا در آب هیچ انگور نیست؟
من چه سان تاوان دهم، در تن توانی کو مرا؟
هیچ دردی خود ز درد ناتوانی زور نیست.
عالمی آباد هست و قلب ما آباد نیست،
نام ما مشهور هست و گور ما معمور نیست.
حاجیا، شعر ترت دارد نسیم بوی گل،
پس، چرا شعر ترت در چشم او منظور نیست؟
زندگی فرصت پرواز در آگاهی توبا غم عشق نشستنسر آواز تو بودتوی تنهایی کوچههمه ی فکر و خیالم پی توتا ته کوچه دلممحو تماشای تو بودمیزند باز در این باغقناری به هوایت چه چهمرغ تنها به خیالشهمه سودای تو بودچون که با عشق توپرواز کشیدمسر هر کوی رسیدمجلوه ای از هنرخلقت بی تای تو بود
هر کسی در عمیقترین جای ذهنش پستویی دارد که در مواقع بحرانی به آنجا پناه میبرد. آنجا میتواند بدترین احوال و سهمگینترین و کمرشکنترین حوادث را پشت سر بگذارد. مثل پناهگاههای دوران جنگ. بعد از بمباران بیرون میآیی. شهر سوخته، خانهات خراب شده، امّا خودت زندهای. دود از زنده و مُردهی شهر برمیخیزد امّا تو فرصت داری دوباره بسازیاش. چرا بعضیها وقتِ بمباران یادشان میرود بروند پناهگاه ؟!!!!!
مدام باید غم خورد، رنج کشید، اذیت شد، درد را تحمل کرد، غصه را جرعه جرعه نوشید، که چه؟ که موعد رهایی و زمان راحتی چه وقت می رسد؟البته این در صورتی است که باور نداشته باشی که بعد از اینجا، جای دیگری هست که متر و معیارش متفاوت است و دیگر کاری از تو بر نمی آید. هر چند این اعتقاد صرفا دل خوش کنکی بیش نیست و واقعیت را تغییر نمی دهد، که عقلی هست که مدام دم گوش آدمی بخواند: اگر جهانی دیگر نباشد چرا با این دقت آفریده شده ای؟ و اگر سازنده ات بی هدف ساخت، چ
| |
درباره این سایت