ما چو عقابان میآییم، نه همچون کفتران لرزان. چو عقابان مینشینیم، چو عقابان برمیخیزیم. هرگز نهراسیدهایم، هرگز نمیهراسیم، چرا که هراس طعمهی ماست. چرا که ما آزادیم، ما برادران حلقهی ابدی روح. ما بالاتر از روح، ما رفیقان خدا. ما در خدا برخاستهایم و زین پس تمام پیرامون ما، تمام جهان با ما برخواهد خاست. ما را رنج را زیستهایم و رنج را خندیدهایم و در تاریکترین شبان به شعف رقصیدهایم. رنج با ما به پوچی خود خندیده است و به شکوه و لطف ب
ما چو عقابان میآییم، نه همچون کفتران لرزان. چو عقابان مینشینیم، چو عقابان برمیخیزیم. هرگز نهراسیدهایم، هرگز نمیهراسیم، چرا که هراس طعمهی ماست. چرا که ما آزادیم، ما برادران حلقهی ابدی روح. ما بالاتر از روح، ما رفیقان خدا. ما در خدا برخاستهایم و زین پس تمام پیرامون ما، تمام جهان با ما برخواهد خاست. ما رنج را زیستهایم و رنج را خندیدهایم و در تاریکترین شبان به شعف رقصیدهایم. رنج با ما به پوچی خود خندیده است و به شکوه و لطف بی
ای دوست رقصان گشته ای فرمانبر جان گشته ای
در سوی طفلان بوده ایدر کوی جانان گشته ای
از بند خویشان رسته ایآزاد و خندان گشته ای
صد تن بُدی و تک شدیبا عشق همسان گشته ای
بی باک و تازان همچو شیرجفت عقابان گشته ای
از کفتری و کوتهیرستی و تابان گشته ای
بودای اغما بوده ایبیدار و غرّان گشته ای
صوفی دنیا بوده ایحالی به عرفان گشته ای
زهد و نما و رنگ را کشتی و پنهان گشته ای
از حلقه های عقل دونجستی به ایوان گشته ای
برپا شدی صد مرحباآنسوی کیهان گشته ای
رقصان ش
نحوه برگزاری عقد و متن عقد آریایی
طریقه برگزاری مراسم عقد و ازدواج آریایی به این صورت است که عروس و داماد روبروی یکدیگر ایستاده و دستان همدیگر را می گیرند. سپس عاقد یا پیمان بان شروع به خواندن خطبه عقد آریایی می کند. ابتدا سوگندهایی از عروس و داماد مبنی بر وفادار بودن آنها به زندگی مشترکشان از عروس و داماد گرفته می شود. متن سوگندها به صورت زیر است:
سوگند پیمان داماد
در نزد انجمن (نام داماد برده میشود) آیا به طراوت بهاران سوگند یاد میکنی تا هم
من از تو میمردماما تو زندگانی من بودی
تو با من میرفتیتو در من میخواندیوقتی که من خیابانها رابی هیچ مقصدی میپیمودم
تو با من میرفتیتو در من میخواندیتو از میان نارونها گنجشکهای عاشق رابه صبح پنجره دعوت میکردیوقتی که شب مکرر میشدوقتی که شب تمام نمیشد
تو از میان نارونها، گنجشکهای عاشق رابه صبح پنجره دعوت میکردی
تو با چراغهایت میآمدی به کوچه ماتو با چراغهایت میآمدیوقتی که بچهها میرفتندو خوشههای اقاقی می
درباره این سایت